آسیب شناسی غناء و موسیقی از دیدگاه قرآن و عترت
لیلا امیرپور
مدرسه علمیه جامعة النور اصفهان خیابان حسین آباد
همایش غناء و موسیقی
پاییز 1393
چکیده
این مقاله در راستای آسیب شناسی غناء و موسیقی از دیدگاه قرآن و عترت می باشد که مشتمل بر سه بخش شناخت موسیقی غنایی ، بررسی غناء در آیات قرآن کریم و تفاسیر، و بخش سوم بررسی غناء و آثار آن از دیدگاه احادیث و روایات اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام می باشد. در این مقاله سعی شده است با گردآوری آیات و روایاتی که موضوعیت غناء و موسیقی دارند از منابع برجسته در این رابطه بتوان منبعی آسان برای دسترسی و استفاده در موضوع غناء از منظر اسلامی شیعی داشته باشیم، امید است توانسته باشیم قطره ای در دریای بیکران علوم قرآنی حدیثی در محضر حضرت بقیة الله الاعظم تقدیم کنیم.
و من الله توفیق
کلمات کلیدی: غناء ، موسیقی ، لهو ، صوت ، طرب ، آیات ، روایات ، نوازندگی ، خوانندگی
مقدمه
الحمدلله الذی من علی المومنین اذ بعث فیهم رسول من انفسهم یتلو علیهم آیاته و یزکیهم و و یعلمهم الکتاب و الحکمه یامرهم بالمعروف و ینهیهم عن المنکر و یحل لهم الطیبات و یحرم علیهم الخبائث
علی الله توکلی و علی اصحاب الخمس توسلی فی کل امور الخاصه
قبل از آنکه به موضوع بحث بپردازیم لازم است با مفهوم فقهی و لغوی غنا و موسیقی آشنا شویم زیرا چنانچه ماهیت غنا و موسیقی برای ما روشن نشود موضوع بحث مجهول خواهد بود.
موسیقی یا موسیقا به معنای یونانی و غنا یا تغنی به مفهوم عربی از جمله موضوع هایی است که از لفظ گرفته تا مفهوم و مصداق همواره در معرفت و اندیشه دینی آبستن تاریخچه ای بحث انگیز و پر هیاهو بوده است اما چرا این موضوع از آغاز به صراحت مصداق روشن و بارزی نیافت و حدود آن از سوی شریعت مطهر تبیین نگردید. پاسخ این سوال نیاز به پژوهش مستقلی دارد در عین حال باید گفت موسیقی به عنوان یک هنر والا هم میتواند در خدمت و اصلاح جوامع بشری قرار بگیرد هم مورد سو استفاده زورمندان اشراف و افراد خوشگذران قرار بگیرد
آمیختگی آواز خوش بشر با عوارض ناسالم که محفل نظم و نظام اخلاق اجتماعی و نیز با رقص و میگساری و هرزگی توام باشد روح دین را از خود متنفر میسازد.
در اسلام دو عمل شبیه به هم یعنی موسیقی (نوازندگی) و غنا (خوانندگی) حرام است. چه انسان خودش نوازندگی و خوانندگی کند یا به آنها گوش دهد.
در اسلام هیچ حکمی اعم از وجوب و حرمت بی جهت نیست و قطعا حکم تحریم موسیقی و غنا به سبب مفاسدی است که در آنها است همچنان که در جوامع آلوده مشاهده می شود یکی از مهمترین وسایل اشاعه فساد اخلاقی در جامعه و به گمراهی کشاندن جوانان و ضایع ساختن استعدادهای آنان موسیقی و غناست. ولی متاسفانه برخی از مردم این دشمن خطرناک را در میان جامعه خود پرورش میدهند و عمر گرانبهای خویش را در راه آن تلف میکنند به گمان اینکه موسیقی خوشایند و شیرین است. غافل از اینکه موسیقی نیز مانند مار خوش خط و خال به ظاهر زیباست ولی در باطن سم کشنده ای است.
1
آنچنان با آغوش باز از موسیقی استقبال میکنند که گویی ندای جان فزای قرآن به گوش آنان نرسیده است و از سخنان پیشوایان دین اطلاع ندارند. کاش میدانستند که چه عواقب شومی را برای خود و فرزندان عزیز خویش به وجود می آورند.
در چنین جامعه ای وظیفه ی مذهبی هر مسلمانی ایجاب می کند تا آنجا که ممکن است در بیدار نمودن دیگران بکوشند.
آسیب ها و مضراتی که موسیقی بر اعصاب انسان گذارده موجب امراض گوناگون می شود و چگونه مغز و قوای فکری را به تدریج فلج کرده و از تفکر در مطالب علمی و حل معضلات اجتماعی عاجز و ناتوان می سازد و در نهایت افراد را سرگرم به لهویات می کند. قدرت درک مصالح و مفاسد خود را از دست داده و گرفتار فحشا و منکر و جنایات و خودکشی می شود. اینها و ده ها مفاسد دیگر که معلول انس با غنا و موسیقی بوده و از نظر دانشمندان مسلم و قطعی می باشد در این مقاله بررسی نمی شود بلکه این مقاله مشتمل بر تفسیر آیاتی از قرآن و روایات معصومین در رابطه با آسیب شناسی غنا و موسیقی است و در حد امکان با بیان ساده و عاری از اصطلاحات پیچیده علمی نوشته شده است و به لطف خدای منان و عنایت اولیای خدا و امام زمان(عج) امید داریم که با خواندن این مقاله دلی بیدار گشته و با نور هدایت الهی روشن گردد و خود را نیز از این معصیت خطرناک نجات دهیم.
به امید روزی که در سایه حکومت عدل و دولت کریمه امام عصر اروحنا لتراب مقدمه الفدا پرچم اسلام در سرتاسر جهان به اهتزار در آید و جهان اسلام به سعادت ابدی نائل شود.
2
مفهوم لغوی موسیقی
اصل واژه موسیقی یونانی است که در زبان عربی و فارسی نیز استعمال می شود. اهل لغت مفهوم آن را با عبارت های گوناگون بیان کرده اند که به برخی از آن ها اشاره می کنیم. در بیشتر موارد آمده است که
1- اَلموسیقی فَنُّ الغِناء والتَّرطیب، یونانیّتّها موسیکی و صاحِبُ الفَنِّ موسیقیّ
موسیقی به معنای فن آوازه خوانی سرود خوانی و شادی کردن است. لفظ یونانی آن موسیکا می باشد و صاحب این فن را در زبان عرب موسیقیّ گویند. (1)
2- در المنجد چنین آمده: اَلموسیقی فَنّ الغِناء و التَّرطیبِ وَالعامةُ تَقولُ موزیکا وَ تُطلِقُها عَلی بَعضِ آلاتِ الطَربِ (یونانیّه) اَلموسیقیّ مَن یَتَعاطی الموسیقی
موسیقی لفظ یونانی و به معنای فن خوانندگی و نوازندگی است و مردم عوام به آن موزیکا می گویند و مقصودشان بعضی آلات موسیقی می باشد و موسیقیّ به کسی گفته می شود که با موسیقا ارتباط داشته باشد.(2)
3- لغتنامه دهخدا: در رسال اخوان الصفا آمده است: (ان الموسیقی من الغناء و الغناء هو الحان مولفه)
منظور از موسیقی همان غناست و غناء مجموعه ای از آهنگ هاست.(3)
مفهوم لغوی غناء
واژه شناسان کلمه غناء را با عبارت های مختلف بیان کرده اند که به برخی از آن ها اشاره می شود:
1- در فرهنگ جامع آمده است: غناء آواز خوش و سرود است.
2- در فرهنگ عمید آمده است: غناء به آواز خوش سرود و آواز طرب انگیز گفته می شود.
3- در فرهنگ دانشگاهی هم همین معنا آمده است.
4- ابن اثیر در نهایه و ابن منصور در لسان العرب نوشته اند: کل من رفع صوته و والاه صوت عند العرب غناء
هرکس صدای خود را بلند کند و آن را کش بدهد صدای او در نزد عرب غناء نامیده می شود.
1- ص 252 ماده موسق 2- ص 779 3- ج 11 ص 16819
3
معنای اصطلاحی غناء
1- الغناء الصوت: غناء یعنی صوت.(1)
این تعریف نه تنها مشکلی را حل نمی کند بلکه ابهاماتی دیگر را نیز به وجود می آورد. تعریف یک واژه برای مشخص کردن مفهوم وارد است نه مبهم تر کردن آن… نه مقصود از اینکه غناء صوت است چیست؟ آیا منظور از صوت صدایی است که غناء باشد؟ در اینصورت تعریف مستلزم دور صریح است زیرا در معرف خود از خود واژه ی شناخته نشده و مبهم معرف استفاده شده است.
2- الغناء رفع الصوت: غناء بلند کردن صداست.
3- الغناء مد الصوت: غناء کشیدن صداست.
4- الغناء حسن الصوت: غناء به هر صدای نیکو و زیبا گویند.(2)
5- الغناء تحسین الصوت: غناء زیبا ساختن و نیکو کردن صداست.
نقد و بررسی تعاریف
اولا: از پراکندگی معانی غناء به خوبی روشن می شود که هیچکدام از تعاریف دارای تعریف منطقی یعنی جامع افراد و مانع اغیار نیست و به بیشتر به شرح اسم و لفظ می ماند.
ثانیا: بیشتر تعاریف ناتمام و ناقص است. آنکه می گوید صوت است دیگر توضیح نمی دهد که چگونه صوتی است. آنکه می گوید غناء کشیدن صوت، زیبا ساختن و نازک کردن صدا است باز تعریف دقیقی از غناء نداده است زیرا هر صدای کشیده شده ی زیبا غناء نیست. پس لازم می دانیم که به تعریف اصطلاحی غناء بپردازیم.
مفهوم اصطلاحی غنا در اسلام
مفهوم اصطلاحی غناء در اسلام که موضوع حکم شرع قرار گرفته با مفهوم لغوی و عرفی آن تفاوت دارد زیرا اهل لغت صدای بلند، صدای زیبا، کش دادن صدا، ترجیع صدا، زیبا گرداندن صدا را با اختلاف تعبیرها غناء می دانند. فقهای عظام نیز برای غناء تعاریف مختلفی بیان فرموده اند به گونه ای که برای کسی که سبب این اختلاف را نداند موجب شگفتی می گردد مثلا:
1- اَلغِناء مَدُّالصَوت عَلی التَّرجیعِ المُطرب: کشیدن صوت به گونه ای که شامل ترجیع وطرب باشد غنا است.(3)
2- الغِناء هُوَ تَرجیعُ الصُّوت وَ مَدَّه: غناء ترجیع صوت و کشیدن آن است.(4)
1-مصباح المنیر ص 65.2 2-کفایة الاحکام مرحوم محقق سبزواری
3-شرایع الاسلام 128.4 4- قوائد الاحکام مرحوم علامه 236.2 الدروس 190
4
3- صوتٌ فیهِ ترجیع و مُطرِب اَو ما یُسَمی فی العَرَب غناءٌ: صوتی است که در آن ترجیع وطرب باشد در عرف عرب غناء نامیده می شود.(1)
از آنجا که در اکثر عبارات مذکور لفظ ترجیع و طرب آمده لازم می دانیم مفهوم این دو واژه آورده شود تا مفهوم غناء روشن گردد
معنای لغوی ترجیع
1- جوهری در صحاح گفته است: تَرجیعُ الصَوت تَردیدهُ فی الحَلق کَقِراءةِ اَصحابِ الاَلحان: ترجیع عبارتست از چرخاندن صدا در گلو همانگونه که صاحبان آهنگ می خوانند.
2- ابن اثیر در نهایة می نویسد: اَلتَرجیع تُریدُ القِراءةِ و منهُ تَرجیعُ الاَذانِ: ترجیع عبارتست از چرخاندن صدا و زیر و بم دادن به آن در قرائت قرآن و یا در اذان.
3- در فرهنگ اصطلاحات فقه اسلامی آمده است: مراد از ترجیع تردد صوت در حلق و دهان است با اوزان مخصوص بنابراین ترجیع عبارتست از آوا، آهنگ دادن به صدا، زیر و بم و چهچه ی صدا.
معنای لغوی طرب
1- فیومی در مصباح می گوید: (طَرِباٌ) فَهُوَ (طَرِبٌ) من باب تَعِبَ و (طُروبٌ) مُبالِغَة وَ هیَ خِفَةُ لِشِدَةِ حُزنِ اَو سُرور.. : فعل ماضی طَرِبَ مصدری از باب تعِبَ بتعُبُ اسم فاعل آن طَربٌ و صیغه مبالغه اش طُروب است.
و آن طرب یک نوع حالت سبکی است که در اثر شدت حزن یا شدت سرور و شادمانی به انسان دست می دهد البته مردم عوام، طرب را مخصوص سرور و شادمانی می دانند. طَرّبَ با تشدید از باب تفعیل به معنای ترجیع و کشیدن صداست.
1- مسالک الافهام 165.2
5
2- در المنجد آمده است طَرِبَ طَرَبً: اِهتزّ و اِظطرَبَ فَرَحاً اَو حُزناً: طرب یعنی از روی شادی یا حزن یا اندوه به اهتزاز و اظطراب در آمدن. پس طَرِب عبارتست از حالتیکه در اثر غم یا شادی به انسان دست می دهد به گونه ای که در اثر آن حرکات سبک و خلاف شان و وقار و متانت از او سر می زند. در حقیقت طرب حالتیست که در اثر احساسات شدید به انسان دست می دهد و موجب بروز حرکاتی خاص در او می شود که برای خود سزاوار نمی داند. خواه در اثر غم و غصه و مصیبت باشد خواه در اصر شادی و شعف. به عنوان مثال: کسی که عزیز او مرده است گریه می کند، آب چشم و بینی اش سیلان پیدا می کند، از ته دل با صدای بلند گریه می کند، بی حال به راست و چپ غش می کند. در حالیکه همین شخص در اوقات دیگر این حرکات را برای خود ناپسند و ضد وقار می داند. همچنین کسی که تحت تاثیر موسیقی یا غناء قرار می گیرد حرکات سبک و موزونی از او سر می زند که در سایر اوقات آن ها را ناپسند و ضد شان خود می شمارد بنابراین طرب دو نوع است: حزن و شادی، که هرکدام به دوگروه تقسیم می شود:
1- طرب طبیعی مانند حالت شادی و حزنی که از تولد یا مرگ فرزند به پدر و مادر دست می دهد یا حزن و اندوهی که از شنیدن مصائب اهل بیت حاصل می شود. همچنین سرور و شادی که برای مومن به هنگام افطار، روز عید فطر، هنگام ملاقات مومنین و پس از انجام اعمال صالح حاصل می شود یا غم اندوه هنگام ارتکاب گناه در مومن پیدا می شود و مقدمه توبه و پشیمانی از گناه می گردد پسندیده است.
2- طرب مصنوعی آن است که از آهنگ های موسیقی و غناء به دست آمده باشد به عنوان مثال کسی که هیچ غمی ندارد و یاد مصائب اهل بیت هم نیست آهنگی را گوش می دهد و در اثر آن محزون و گریان می شود و یا کسی که هیچ خبر مسرت بخشی به او داده نشده و عمل صالحی که موجب خشنودی او گردد انجام نداده در اثر شنیدن موسیقی یا غناء به گونه ای شاد می شود که حرکات غیر عادی از او سر می زند. این حالت طرب مصنوعی است.
6
منشا تاریخی موسیقی و غناء
گاهی خوبی و بدی چیزی را از طریق شناخت مخترع و بنیانگذار آن می توان به دست آورد یعنی اگر عمل و روشی به وسیله شخص محترمی یا با توصیه و سفارش او بنیان گذاشته و رواج یابد معلوم می شود آن عمل پسندیده و موجب تقرب به خداست. همچنین اگر عمل و سنتی به وسیله شخص خبیثی تاسیس شود در می یابیم که آن عمل ناپسند و باعث دوری از رحمت خدا می شود.
درباره موسیقی و غناء بر فرض اینکه هیچ دلیلی بر مبغوضیت آن ها وجود نداشته باشد (اگرچه ده ها دلیل وجود دارد) از همین راه می توان به ناپسندی آن ها پی برد. زیرا بر اساس دلایل موجود موسیقی و غناء به وسیله شیطان ملعون اختراع شده و در طول تاریخ به وسیله افراد غیر متعهد و بی مبالات به دین مانند سلاطین جور و ماموران فاسق آن ها رواج یافته است.
مخترع موسیقی
همانگونه که اشاره شد در برخی روایات اختراع موسیقی به شیطان نسبت داده شده است. در روایات سماعه از امام صادق (علیه السلام) میخوانیم: (لَمّا ماتَ آدَمُ شَمَتَ بِه ابلیسّ و قابیلُ فاجتَمعا فی الاَرضِ فَجَعَلَ اِبلیسُ و قابیلُ المَعارِفَ و المَلاهی شَاتَةً بِآدَمَ فَکُلُ ما کانَ فی الاَرضِ مِن هذا اَلضَربِ الذی یَتَلَذَّذُ بِهِ الناسُ؛ فَاِنَما هُوَ مِن ذلک)
آن گاه که حضرت آدم وفات کرد و شیطان و قابیل که دشمن او بودند خوشحال شده هر دو در محلی جمع شدند و به نشانه شادی برای مرگ آدم و شماتت او آلات موسیقی ساختند و نواختند پس هرگونه آلات موسیقی که در روی زمین باشد و مردم از آن لذت ببرند از نوع همان چیزی است که شیطان و قابیل اختراع کردند.(1)
1-وسائل الشیعه ج17 ص313، ابواب ما یکتسب به، باب 100 ح 5 (22630) ، فروع کافی ج 6 ص 431
7
مخترع غناء
در برخی دیگر از روایات اختراع غناء نیز به شیطان منسوب است و از او به عنوان اولین خواننده یاد شده است. حضرت علی(علیه السلام) برای اصحاب چهارصد مطلب از مطالبی که برای اصلاح دین و دنیای مسلمانان لازم است بیان کردند و فرمودند: اَلغِناءُ نَوحُ اِبلیسَ عَلی الجَنَة : غنا و آوازخوانی نوحه گری شیطان در غم فراق بهشت است.(1)
بدیهی است که شیطان همیشه دنبال کارهای خلاف دستور خدا بوده و هیچ کار مطلوبی انجام نمی دهد و از همین جا می توان به بدی غناء و موسیقی پی برد.
نتیجه
از مطالبی که گذشت چنین نتیجه گیری می شود: موسیقی و غنا از زمانی که به دست شیطان و قابیل اختراع شده همواره به صورت های گوناگون و با آلات مختلف دست تابعان شیطان و افراد بد کار بوده و هیچگاه افراد صالح به آن آلوده نشده اند. بنابراین غناء و موسیقی از کارهای باطل و شیطانی است.
(همچنین خداوند متعال حکیم بوده و از هرچه نهی کرده در آن مفسده مهمی وجود داشته است. خداوند انسان را برای رسیدن به کمال و تقوا آفریده است نه برای رذیلت و فساد و موسیقی سبب فساد اخلاق و دوری از تقواست و تاثیرات مخرب و منفی بر روان و اعصاب دارد و نه تنها موسیقی هیچگونه فایده طبی ندارد بلکه موجب ضعف اعصاب و مرض های روانی و سکته قلبی و مغزی نیز می شود).(2)
1-شیخ صدوق خصال ج 2 ص 631
2- نظرة الاسلام الی الموسیقی و الغناء محمد ابراهیم موحد قزوینی موسسة الوفا بیروت 1402
8
غناء و موسیقی از منظر آیات قرآن کریم
در قرآن مجید آخرین کتاب آسمانی و محکم ترین سند مذهبی مسلمانان آیاتی است که طبق نظر مفسران و روایات رسیده از پیشوایان معصوم (علیهم السلام) بر غناء و موسیقی تطبیق گردیده و یا از مصادیق آن ها شمرده شده است که به تعدادی از آن ها اشاره می کنیم:
آیه اول: در آغاز سوره لقمان ضمن بیان برخی از اوصاف گروه (محسنین) و (مومنین) سخن از گروهی به میان آمده است که درست در مقابل آن ها قرار دارند که سرمایه های خود را در راه بیهوده و گمراه ساختن مردم به کار گرفته اند و بدبختی دنیا و آخرت را برای خود می خرند.
*وَ مِنَ الناس مَن یَشتَری لَهوَ الحَدیثِ لِیُضِلَّ عَن سَبیلِ الله بِغَیرِ عِلمٍ وَ یَتَخِذَها هُزواً اولئکَ لَهُم عَذابٌ مُهین*
*وَ اِذا تُتلی عَلیهِ آیاتُنا وَلّی مُستَکبِراً کَاَن لَم یَسمَعَها کَاَنَّ فی اٌذٌنِیهِ وَقراً فَبَشِرهُ بِعَذابٍ اَلیم*(1)
*بعضی از مردم سخنان بیهوده و باطل را می خرند تا مردم را از روی نادانی از راه خدا گمراه سازند و آیات الهی را به استهزا می گیرند؛ برای آنان عذابی خوار کننده است*و هنگامی که آیات ما بر او خوانده می شود مستکبرانه روی بر می گردانند گویی آن را نشنیده است، گویی اصلا گوش هایش سنگین است، او را به عذابی دردناک بشارت ده *
برخی از مفسران قرآن اعم از شیعه و سنی در شان نزول آیه شریفه نوشته اند شخصی به نام نضر بن حارث(2) شغلش تجارت بود و بیشتر به کشور ایران مسافرت می کرد ضمن سفرهای خود داستان هایی درباره رستم و پادشاهان عجم یاد گرفته و کتاب هایی در این زمینه خریداری کرده و به شهر مکه آورده بود و به مردم می گفت اگر محمد برای شما سرگذشت قوم عاد و ثمود را نقل می کند من نیز داستان های سهراب و اسفندیار و اخبار کسراء و سلاطین عجم را می گویم. گروهی از قریش قصه های او را جذاب و خوشمزه پنداشته و دور او جمع می شدند و در اثر سر گرمی به داستان های او از تشرف به محضر مبارک پیامبر(صل الله علیه و آله و سلم) و از شنیدن آیات الهی و در نتیجه از ایمان به خدا و پیامبر اسلام باز می ماندند. خداوند در مقام تقبیح از عمل او این آیه شریفه را نازل کرد.(3)
برخی از مورخان نیز گفته اند نضر بن حارث چند کنیز آوازخوان خریده بود و هرکس را که احتمال می داد می خواهد مسلمان شود همراه کنیزانش به سراغ او می رفت و به کنیزهای خود می گفت: غذا و شراب به او بدهید
1- سوره لقمان آیات 6 و 7 3- مجمع البیان 313.4 ، نورالثقلین 194.4، الکشاف 490.3
2- نضر بن حارث بن علقمه بن کلده از بنی عبدالدار بود در زمان محاصره پیامبر و حامیان او در شعب ابی طالب همراه عاصم بن وائل و ابوجهل راه های ورودی مکه را زیر نظر داشتند و هر واردی که بارش خوراکی بود تهدید می کرد که چیزی به بنی هاشم نفروشد و چیزی از آنان نخرد. اگر قبول نمی کرد اموالش را غارت می کردند.
9
و برای او غناء و ترانه بخوانید، در پایان به آن شخص می گفت این ها از نماز و روزه و جهاد و چیزهای دیگری که محمد تو را به آن ها دعوت می کند بهتر است و این آیه در مقام مذمت از عمل او نازل شد.(1)
معنای لهو
اگر انسان کار بی هدفی تنها به جهت وقت گذرانی انجام دهد به گونه ای که در اثر توجه و اشتعال به آن کار از کارهای مهم و حیاتی دیگر باز بماند آن کار را لهو گویند. فضل بن حسن طبرسی در جوامع الجامع آورده است لهو یعنی هر نوع باطلی که انسان را از کار خیر باز دارد. در یک جمع بندی می توان گفت لهو آن است که انسان را از حالت جدی و واقعی به حالت هزل و شوخی می کشاند.
معنای لهوالحدیث
علما و مفسران قرآن اعم از شیعه و سنی لهوالحدیث را غناء و موسیقی و چیزهای لغو و باطل و بیهوده و …. تفسیر نموده اند که به خلاصه ی مضمون سخنان برخی از آنان اشاره می شود:
1- شیخ طوسی می فرماید در معنای آیه دو قول است: یکی اینکه نضر بن حارث کتابی را می خرد که در آن لهوالحدیث است. و قول دیگر این است که در مقابل سخن حق لهوالحدیث را می خرد.
2- ابن عباس، ابن مسعود و مجاهد گفته اند لهو الحدیث عبارتست از غناء و این همان مطلبی است که از امام باقر(علیه السلام) روایت شده است.(2)
3- علامه طباطبایی می فرماید که لهو به معنای چیزی است که انسان را از هدف مهم بازدارد و لهو الحدیث به سخن بیهود گویند که انسان را به خود مشغول ساخته و از حق بازدارد نظیر حکایات خرافی و داستان هایی که انسان را به فساد و گناه می کشاند. این انحراف گاهی بخاطر محتوای سخن است و گاه بخاطر اسباب و ملازمات آن از قبیل آهنگ یا امور همراه آن مثل آلات موسیقی و امثال این ها و لهوالحدیث شامل همه ی این موارد می شود.(3)
4- شیخ محمد سبزواری: لهوالحدیث عبارتست از آوازخوانی یا هرچیزی که انسان را از خدا و اطاعت او بازدارد از قبیل سخنان باطل، آلات موسیقی، افسانه ها و داستان هایی که حقیقت ندارد و ….(4)
1-تفسیر قرآن ج5 ص56 ، تفسیر طنطاوی ج8 ص123 2- التبیان ج 8 ص 271 ، منتخب التبیان ج 2 ص 714
3- تفسیر المیزان ج16 ص 209 4- الجدید فی تفسیر القرآن المجید ج5 ص382
10
فلسفه و حکمت مبغوض بودن غناء بخاطر امور باطل و فاسدی است که بر غناء عارض می شود وگرنه ذات غناء حرام نیست. آنچه موجب حرمت است گمراه کردن مردم و مانند آن است. تفاوت انسان وحیوان این است که انسان برای خوردن و خوابیدن و خوش گذراندن آفریده نشده بلکه باید با توجه به خداوند و معنویات اوج بگیرد و حیات واقعی را به دست آورد. موسیقی و لهو عاملی برای دوری از خدا و معنویات است و از آثار سوء لهو و موسیقی ایجاد غفلت و بی خبری و رخوت در انسان و ایجاد هیجانات کاذب و وادار کردن انسان به انجام دادن کارهایی که عاقلانه نیست. اصراف و ضررهای جبران ناپذیر اقتصادی بخاطر برگزاری مجالس موسیقی و عیش و نوش، نابودی اخلاق و فرهنگ و …. می باشد.
آیه دوم: *فَاجتَنِبوا الرِجسَ مِنَ الاَوثانِ وَاجتَنِبوا قَولَ الزور*(1)
*از بت ها و پلیدی ها اجتناب کنید و از سخنان باطل بپرهیزید.*
قول زور در کلام مفسران
1- شیخ طوسی در تفسیر التبیان می فرماید مراد از قول زور دروغ است و اصحاب ما (امامیه) روایت کرده اند که غناء و سایر سخنان ناحق که انسان را مشغول می کند داخل در مفهوم قول زور می باشد.(2)
2- علاوه بر تفسیر تبیان تفاسیر دیگری چون تفسیر قمی، ابوالفتوح رازی، مجمع البیان، منهج الصادقین، برهان، نورالثقلین، اطیب البیان، شبر، نمونه، جامع، صافی و المیزان یکی از وجوه و مصادیق قول زور را خوانندگی حرام و غناء آورده اند.
3- از سوی دیگر کلمه زور به معنای دروغ و باطل و آرایش دادن باطل و انحراف از حق به کار می رود. پس آنچه حرام و اجتناب از آن لازم است موارد فوق و هرآنچه از مصادیق این عنوان است می باشد. گاه ممکن است غناء از مصادیق این عناوین باشد در اینصورت قطعی است که این نوع غنا و موسیقی حرام است در حالیکه این نوع مورد اتفاق همه است.
4- همچنین آیه شریفه در مناسک حج نازل شده است. مناسک حج چنین است که هرکس برنامه های الهی را بزرگ دارد نزد پرودگارش برای او بهتر است. (چارپایان برای شما حلال شده مگر آنچه دستور منع آن بر شما خوانده شود.) از پلیدی ها یعنی از بت ها اجتناب کنیم و از سخنان باطل و بی اساس بپرهیزید در حالیکه هم برای خدا خالص باشید و هیچگونه شریکی برای او قائل نشوید و هر کس شریکی برای خدا قائل شود گویی از آسمان سقوط کرده و پرندگان او را می ربایند و یا تندبادی او را به مکان دوری پرتاب می کند.
1- سوره حج آیه 30 2- التبیان فی تفسیر القرآن ج7 ص312
11
5- درباره معنای قول زور مشخص است که قول زور مربوط به نوعی صوت نیست همچنین در روایات قول زور به (احسنت) و (آفرین) به کسی که خواننده با صدای غنایی تشویق می کند اطلاق شده در حالیکه احسنت قول و گفتار باطل نیست ولی اگر با این کلمه ترغیب بر گناه شود به ان قول زور اطلاق می گردد.
همچنان که گفته شد دستور دوری از قول زور در ضمن احکام حج بیان شده است. سوالی که به ذهن می آید اینست که چرا خدای متعال از میان این همه زشتی ها به دو مورد اشاره میکند (بت و قول زور)شاید به این جهت است که این دو مورد در زمان نزول آیه در اعمال حج زیاد به چشم میخورد و مردم به جهت فراوانی بت ها به آنها تقرب می جستند و سخنان باطل ایراد می کردند و شاید به گفته برخی از مفسران که در تفسیر قول زور اشاره به کیفیت لبیک گفتن مشرکان در مراسم حج در جاهلیت دانسته اند زیرا آن ها لبیک را که آیینه تمام نمای توحید و یگانه پرستی است آنچنان تحریف کرده بودند که مشتمل بر زننده ترین تعبیرات شرک آلود شده بود. می گفتند: (لبیک لا شریک لک الا شریک هو لک تملکه و ما ملک)
دعوتت را اجابت کردیم و به سویت آمدیم ای خدایی که هیچ شریکی نداری جز شریکی که مخصوص توست. تو مالک او و هرچه که او در اختیار دارد هستی.
بطور مسلم این جمله باطل و بیهوده بوده و مصداق قول زور است که به معنی سخن دروغ و باطل و خارج از اعتدال است.
قول زور در روایات
روایاتی که از پیشوایان معصوم(علیهم السلام) در تفسیر این آیه شریفه به ما رسیده است معنای قول زور را به روشنی بیان می کند که در این جا به بخشی از آن ها اشاره می کنیم:
عبدالعلی می گوید از امام باقر (علیه السلام) تفسیر این آیه را پرسیدم، ایشان فرمودند رجس اوثان، شطرنج (قمار) و مراد از قول زور غناء است.
آیه سوم: آن جا که قرآن کریم اوصاف بندگاه صالح و عبادالرحمن را بر می شمارد می فرماید:
*وَالَذینَ لایَشهَدونَ الزُور وَاِذا مَروا بِالَغوِ مَروا کِراما*(1)
*کسانی که گواهی به ناحق ندهند و چون با ناپسندی مواجه شوند با بزرگواری می گذرند*
لغو در لغت در برخی از روایات مترادف با لهو عنوان شده از جمله روایت محمد بن ابی عباد از امام رضا(علیه السلام) که می فرماید هو (سماع) فی حیّز الباطل واللهو اما سمعت الله و یقول اذا مروا باللغو مروا کراما. در این روایت لغو در ردیف باطل و سهو است.
1- سوره فرقان آیه 72
12
تفسیر آیه در کلام مفسران قرآن
1- شریف لاهیجی می نویسد احادیث اهل بیت (علیهم السلام) متکثر الورود است که مراد از زور غناء است، لیکن علی بن ابراهیم روایت کرده که مراد از زور غناء و مجالست با اهل لهو است؛ اعم از آنکه غناء باشد یا غیر آن(1)
2- امین الاسلام طبرسی: مراد از زور مجالس باطل شامل مجالس غناء، فحش و خناء هم می شود.
آیه چهارم
در سوره مومنون نیز هنگام بیان ویژگی های مومنان رستگار پس از بیان ویژگی خشوع در نماز می فرماید:
*وَالَذینَ هُم عَن اللَّغوِ مُعرِضون*(2)
*و آن ها که از بیهودگی روی گردانند.*
نظر مفسران در تفسیر آیه
1- امین طبرسی در تفسیر آیه می گوید مراد از لغو هر نوع کردادر و گفتار بی فایده و بی اهمیت و چیزهای زشت و ممنوع است که باید از آن ها اعراض شود.
2- در تفسیر شریف لاهیجی آمده است آن مومنانی که ایشان از قول و فعل بیهوده و بی فایده اعراض کنندگانند منظور این آیه بوده است.
3- در ارشاد مفید از حضرت امیرالمومنین(علیه السلام) روایت شده که فرمود همه حرف هایی که در آن ها ذکر خدا نباشد. و از حضرت امام صادق(علیه السلام) مروی است که مراد از لغو غناء و ملاهی است.(3)
آیه پنجم
درسوره قصص ضمن بیان برخی از اوصاف مسلمانان مومن به کتاب آسمانی می فرماید:
*و اِذا سَمِعوا اللَّغو اَعرِضوا عَنه*(4)
*و هرگاه سخن لغو و بیهوده بشنوند از آن روی می گردانند*
آیه در کلام مفسران
1- در تفسیر علی بن ابراهیم قمی در حدیثی آمده است: مراد از لغو در این آیه دروغ و لهو و غناست و اعراض کنندگان از آن امامان هستند که از همه این کارها اعراض می کنند.(5)
1- تفسیر شریف لاهیجی ج 3 ص 353 2- سوره مومنون آیه 3 3- ارشاد مفید ج3 ص218
4- سوره قصص آیه 55 5- تفسیر علی بن ابراهیم قمی ج 2 ص 141
13
2- در تفسیر نمونه پس از نقل مطلب فوق از تفسیر قمی می نویسد: پیداست که هر دو قسمت حدیث از قبیل بیان مصداق روشن است وگرنه لغو مفهوم گسترده ای دارد که غیر از این ها را نیز شامل می شود. و اعراض کنندگان از لغو نیز همه مومنان راستین هستند. هرچند امامان در صف مقدم جای دارند.(1)
آیه ششم
خدای مهربان در بیان برخی از مصادیق حکمت در قالب دستورهایی به رسول گرامی اش می فرماید:
*وَ لا تَقفُ ما لَیسَ لَکَ بِهِ عِلم اِنَّ السَمعَ وَ البَصَرَ وَ الفُوادَ کُلٌ اولئکَ کانَ عَنهُ مَسئولا*(2)
*از آن چه به آن آگاهی نداری پیروی نکن چرا که گوش و چشم و دل همه مسئول هستند*
آیه در کلام مفسران
علی بن قمی با سند صحیح از امام باقر (علیه السلام) روایت کرده که پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله وسلم) فرمود:
روز قیامت هیچ بنده ای نمی تواند قدم بردارد تا از چهار چیز از وی سوال شود: عمرت را کجا صرف کردی؟ بدنت را در چه راهی فرسوده کردی؟ مالت را از کجا به دست آوردی و در کجا خرج کردی؟ و از دوستی اهل بیت (علیهم السلام) می پرسند.(3)
روایات پیرامون آیه
در حدیث مرسل آمده است مردی درباره گوش دادن به غناء و موسیقی از امام صادق(علیه السلام) سوالی نمود. امام او را از این عمل نهی کرد و این آیه را تلاوت نمود.
آیه هفتم
خداوند حکیم برای اینکه انسان را متوجه خطر نموده و از راه های گمراهی و فریب های شیطان آگاه نماید در خطاب به آن دشمن دیرینه انسان می فرماید:
* وَاستَفزِز مَنِ استَطَعتَ مِنهُم بِصَوتِک*(4)
*هرکدام از آن ها را می توانی با صدایت تحریک کن*
واژه استفزاز به معنای تحریک و برانگیختن است، تحریکی که سریع و ساده ولی در اصل به معنای قطع و بریدن چیزی است و استعمال این واژه در معنای تحریک و برانگیختن به جهت بریدن کسی از حق و کشیدن او به سوی باطل است.(5)
بیشتر مفسران صوت شیطان را به غنا و موسیقی تفسیر نموده اند.(6)
1- تفسیر نمونه ج 16 ص 114 2- سوره اسراء آیه 36 3- تفسیر قمی ج2 ص19
4- سوره اسراء آیه 64 5- ر-ک مفردات راغب تفسیر نمونه ج 12 ص 183 6-تفسیر تبیان 499.6 آلوسی 111.15
14
آیه هشتم
خدای متعال پس از بیان مطالبی درباره اقوام پیشین می فرماید:
*وَتَضحَکونَ و لاتَبکُون*واَنتُم سامِدون*(1)
*ونمی خندید و نمی گریید*و پیوسته در غفلت و هوسرانی به سر می برید*
آیه در کلام مفسران
1- سعید حوّی در الاساس فی التفسیر می گوید: وانتم سامدون یعنی شما آوازخوانی می کنید، یا غافل هستید یا مشغول لهو و لعب می باشید و یا از حق اعراض می کنید.
2- در تفسیر مجمع البیان در این باره آمده است: سمود به معنی لهو و بازی است و سامد یعنی لهو کننده میباشد. سمد در لغت به قبیل حمیر به معنای غناست چنانچه وقتی می گوید سمد لنا برای ما آواز بخوان.(2)
3- علامه طباطبایی در تفسیر آیات فوق می نویسد اشاره کلمه سمود به معنای لهو است و این آیه متفرع بر آیات گذشته و استفهام آن توبیخی است.
آیه نهم: خدای مهربان پس از بیان حکم نماز جمعه به قضیه ای که در زمان پیامبر اتفاق افتاده اشاره می کند:
*واِذا رَاوا تِجارَةً اَو لَهواً انفَضوا اِلَیها و تَرکُوکَ قائِما قُل ما عِندَالله خَیرٌ مِنَ اللَّهو وَ مِنَ التِجارَة والله خَیرُالرازقحین*(3)
*هنگامی که آن ها تجارت یا سرگرمی و لهوی را ببینند پراکنده می شوند و به سوی آن می روند و تو را ایستاده به حال خود رها می کنند بگو آن چه نزد خداست بهتر از لهو و تجارت است و خدا بهترین روزی دهندگان است*
شان نزول آیه
علامه طباطبایی در تفسیر این آیه می نویسد کاروانی از تجار در روز جمعه هنگام نماز که رسول خدا در حال خطبه نماز جمعه بود وارد مدینه شد و به منظور اعلام ورود خود طبل و دهل زدند. مردم پیامبر را در حال خطبه رها کرده و به طرف کاروان رفتند. (به طوری که تنها 12 نفر باقی ماندند و پیامبر در این باره فرمودند اگر این 12 نفر باقی نمی ماندند پیامبر بر سر مردم سنگ می بارید.) آیه فوق به همین مناسبت لازم شد پس مراد از لهو در این آیه استعمال طبل، دهل، دایره و سایر آلات طرب به قصد جمع شدن مردم است.(4)
در تفسیر نمونه آمده است تعبیر به لهو اشاره به طبل و سایر آلات لهوی است در هنگام ورود قافله تازه ای به به مدینه می زدند که هم نوعی اخبار و اعلام بود و هم وسیله ای برای سرگرمی و تبلیغ و همانگونه که در دنیای امروز نیز در فروشگاه هایی که به سبک غربی است مشاهده می شود.(5)
1- سوره نجم آیه 60 و 61 2- الدور المنصور 132.6، روح المعانی 62.27
3- سوره جمعه آیه 11 4- المیزان ج 19 ص 274 5- تفسیر نمونه ج 24 ص129
15
لازم به یاد آوری است که چند آیه دیگر نیز برای اثبات آسیب غناء و حرمت آن در قرآن ذکر شده که به از حوصله ی این مقاله خارج است.
نتیجه
از جمله مطالبی که در این فصل نقل شد به دست می آید: در قرآن کریم آیاتی است که طبق تفسیر مفسران قرآن و روایات منقول از پیشوایان معصوم (علیهم السلام) بر زشتی و حرمت و آسیب غناء و موسیقی دلالت می کند. نیز از نزول این آیات در سوره های مکی (اسراء، انبیاء، مومنون، فرقان، قصص، لقمان و نجم) و سوره های مدنی (حج، جمعه) این نکته به دست می آید که قرآن کریم از ابتدای نزول تا انتها با این عمل زشت و گناه خطرناک مبارزه کرده آن را عملی منفور و مطرود اعلام کرده است.
قرآن کریم همواره سعادت بشری و تمام ابعاد روحی انسان و استعدادهای آن را شناخته و راهکارهایی برای هدایت انسان از مسیر ضلالت و بطالت و شقاوت به مسیر سعادت و رشد و کامیابی ارائه داده و آسیب شناسی جامعی در این باره انجام داده است. فلذا بهترین و موثرترین دستورالعمل ها را در تمام ابعاد ریز و درشت زندگی در اختیار انسان ها قرار می دهد تا به سر منزل مقصود برساند از این رو به نکاتی مانند موسیقی و غناء که تاثیر قابل توجهی بر روح انسان و رشد و تعالی یا سقوط و افول وی می گذارد آنچنان توجه نموده است که چندین آیه از کتاب آسمانی به این موضوع پرداخته است. باشد تا ما و تمامی انسان با بهره گرفتن از این چراغ های هدایت الهی راه نجات خویش را پیدا کرده و شکرگذار عملی نعمات بی پایان الهی باشیم. ان شاء الله.
16
غناء و موسیقی از منظر روایات اهل بیت (علیهم السلام)
علاوه بر روایاتی که در تفسیر آیات وارد شده احادیث بسیاری نیز بصورت مستقل در کتاب های شیعه و سنی از پیشوایان معصوم درباره غناء (خوانندگی) و موسیقی (نوازندگی) نقل شده است که تعدادی روایات از کثرت به حد تواتر رسیده است.
مفهوم تواتر
تواتر در لغت به معنای پشت سر هم آمدن چند چیز با فاصله اندک می باشد و در اصطلاح علم الحدیث؛ خبر متواتر آن است که به وسیله راویان بسیاری نقل شود به حدی که اتفاق آنان بر دروغ یا اشتباه ممکن نباشد در نتیجه موجب حصول علم به مضمون آن گردد.
دسته بندی روایات
مجموعه روایات درباره غناء و موسیقی به پنج دسته تقسیم شده و از هر دسته چند روایات چند روایت را به عنوان نمونه نقل می کنیم:
دسته اول: روایات در ممنوعیت غناء و آوازخوانی
در روایات اسلامی درباره غناء و خانه ای که در آن غناء و آوازخوانی تعبیرهای تندی از قبیل بدترین صدا خبیث ترین موجودات و … دیده می شود. که به برخی از آن ها اشاره می شود.
امام صادق(علیه السلام): الغِناءُ یُورِثُ النِفاقَ وَیُعَقِبُ الفَقرَ*غناء موجب دورویی وتنگدستی میگردد.(1)
پیامبر اسلام(صل الله علیه و آله و سلم): اَلغِناءُ رُقیَةُ الزِنی* غناء مقدمه و افسون زناست(2)
امام صادق(علیه السلام): بَیتُ الغِناء لاتُومنُ فیه الفَجیعةُ، ولاتُجابُ فیه الدَعوَة و لایَدخِلُهُ المَلَک*خانه ای که محل غناء و آوازخوانی باشد از بلاهای خطرناک ایمن نمی باشد، در آن دعا مستجاب نمی شود و فرشتگان رحمت به آن خانه وارد نمی شوند.(3)
1- وسائل الشیعه ج17 ص 309 2- جامع الاحادیث الشیعه ج 22 ص 234 3- وسائل الشیعه ص309 ح22594
17
دسته دوم: روایات در مذوم بودن موسیقی و ممنوعیت آلات آن:
زوال غیرت اهل موسیقی: در حدیث موثق اسحاق بن جریر از امام صادق(علیه السلام) نقل می کند:
فَاِذا کانَ کَذلِکَ نُزِعَ مِنهُ الحَیاءُ وَ لَم یُبال ما قالَ و لا ما قیلَ فیه*وقتی که چنین شد شرم و حیا از او برداشته شود به گونه ای که از سخنان نا روایی که به مردم می گوید یا مردم درباره او می گویند پروایی ندارد.(1)
بدبختی جامعه: از امام سجاد (علیه السلام) روایت شده است: لایُقَدِسُ اللهُ اُمَةً فیها بَربَطٌ یُقَعقَعٌ…*پاک و سعادتمند نمی شود ملتی که در میان آنان بربط به صدا در آید(2)
نگهداری آلات موسیقی وغضب خدا: امام صادق (علیه السلام) فرمود: مَن بَقی فی بَیتِه طُنبُورٌ اَربَعینَ صَباحاً فَقَد باءَ بِغَضَبٍ مِنَ الله*هرکس در خانه اش چهل روز تنبور بماند به غضب خدا گرفتار می شود.(3)
دسته سوم: روایات در نکوهش شخص خواننده و نوازنده:
آوازخوان ملعون: امام صادق علیه السلام فرمودند: المُغَنیةُ مَلعونةٌ مَن اَکَل کَسبَها*زن خواننده و کسی که از کسب او بخورد ملعون و مطرود از رحمت خداست(4)
دوری از رحمت خدا: پیامبر اکرم(صل الله علیه و آله و سلم) فرمودند:خَمسةٌ لایَنظٌرٌ اللهٌ اِلَیهِم یَومَ القیامَة-الی اَن قالَ و المُغَنی*خداوند در قیامت به پنج طایفه نظر نمی کند و یکی از آنان آوازخوان است.(5)
نفرین کبوتر بر خوانندگان و نوازندگان: در روایت آمده است روزی امام علی(علیه السلام) در مسجد کوفه نشسته بودند مردی شامی برخواست و سوال هایی مطرح کرد از جمله پرسید معنای هدیر(تکرار صدای کبوتر) چیست؟ حضرت فرمود: تَدعُوا عَلی اَهلِ المَعازِفِ و القَیّانِ و المَزامیرِ و العیدان*بر نوازندگان موسیقی و آوازخوانان نفرین می کند.(6)
1- جامع الاحادیث شیعه ح 12 2- وسائل الشیعه ج17 ص313 3- لئالی الاخبار ج 5ص219
4- وسائل الشیعه ج17 5- جامع الاحادیث ج22 ص233 6- جامع الاحادیث ص 249 ح 22
18
دسته چهارم: روایات در ممنوعیت گوش دادن به غناء و موسیقی:
همانطور که در قرائت قرآن، دعا و امثال آن علاوه بر قاری گوش دهنده نیز پاداش دارد درباره موسیقی و غنا نیز علاوه بر عقاب نوازنده و خواننده، گوش دهنده نیز عقاب دارد.
غناء عامل نفاق: عنبسه از امام صادق (علیه السلام) روایت کرده است: ِاستِماعُ اللَهوِ وَالغِناءِ یُنبِتُ النِفاقَ کَما یُنبِتُ الماءُ الزَرعَ* گوش دادن به لهو(موسیقی و غناء باعث رویش نفاق می شود همانگونه که آب زراعت را می رویاند.(1)
مقدمه قساوت قلب: در روایتی پیامبرگرامی اسلام ضمن وصیت خود به علی(علیه السلام) فرمودند:
یاعَلیُّ، ثَلاثَةٌ یُقسینَ القَلبَ: اِستِماعُ اللَهوِ، وطَلَبُ الصَیدِ، و اِتیانُ بابِ السُلطانِ* ای علی سه چیز است که موجب سنگدلی می شود: گوش دادن به لهو، دنبال شکار رفتن، و رفت و آمد به دربار پادشاه ستمکار(1)
عذاب شنونده غناء: پیامبر اکرم(صل الله علیه و آله و سلم) فرمودند: مَن قَعَدَ الی قینةٍ یَستَمِعُ مِنها صَبَّ اللهُ فی اُذُنِهِ اَلانُکَ* کسی که در مجلس زن خواننده بنشیند که به آوازخوانی او گوش دهد خداوند به گوش های او سرب خواهد ریخت.(2)
دسته پنجم: روایات در پرهیز از غناء و موسیقی و پاداش اخروی آن:
درخت خوش صدا در بهشت: مردی به پیامبر اسلام (صل الله علیه وآله و سلم) عرض کرد یا رسول الله من صدای خوب را دوست دارم آیا در بهشت صدای خوب هست؟ حضرت فرمودند نَعَم وَالَذی نَفسی بِیَدِه اِنَّ اللهَ لَیَامُرُ لِمَن اَحَبَ ذلِکَ مِنهُم بِشَجَرٍ یُسمِعُهُ صَوتً بِالتَسبیحِ ما سَمِعَتِ الاذان ِباَحسَنِ مِنهُ قَطٌ*آری سوگند به خدایی که جانم در دست اوست، هرکدام از اهل بهشت که مایل باشند درختی در بهشت به دستور خدای مهربان با چنان صدای زیبایی تسبیح می گوید و به گوش او می رساند که هرگز گوش هیچ مخلوقی صدایی زیباتر از آن نشنیده است.(3)
1- ابواب ما یکتسب ص 314 باب 100 ح8 (22633) 2- کنزالعمال ج 15 ص220 (40669)
3- بحارالانوار ج 33 ص 547
19
شنیدن حمد و ثنای الهی در بهشت: قطب راوندی در لب اللباب می نویسد: فی الخَبَر اِنَ اللهَ یَقولُ یَومَ القیامَة مَلائِکَتی مَن حَفِظَ سَمعَهُ وَ لِسانَهُ عَنِ الغِناء فَاسَمِعوهُ حَمدی و الثّناءَ عَلَیَّ*در خبر است که خدای متعال در قیامت می فرماید: ای فرشتگانی که به حمد وثنای من مشغول هستید صدایتان را به گوش کسانی که در دنیا گوش و زبان خود را از غناء باز داشته اند برسانید.(1)
نتیجه
از مجموعه احادیث به دست آمده آسیب های دیگری همچون مقدمه بودن غنا برای بلاهای خطرناک، عامل نفاق و فقر بودن، از امور باطل بودن، زوال غیرت، بدبختی جامعه، مانع ورود ملائک و دفع رحمت الهی، پست و ملعون شدن، همنشین با شیطان شدن، عدم قبولی نماز تا چهل شب، کور و کر و لال محشور شدن در قیامت، قساوت قلب پیدا کردن بر غنا مترتب است از طرفی پرهیز از غنا علاوه بر پاداش های اخروی همچون شنیدن صوت خوش ثنا و حمد الهی فرشتگان در بهشت، مجالست و شنیدن صوت خوش حورالعین، شنیدن صدای قاریان بهشتی و … منافع دنیایی آن اعم از آرامش روان، افزایش تمرکز و توان بهره برداری علمی از مغز و روح، و آمادگی قلب و روح انسان برای شنیدن سخن حق به دنبال دارد.
همچنین در پنج عنوان ذکر شده که در اکثریت به حد تواتر نیز رسیده است استفاده می شود غنا و موسیقی هم برای خواننده و نوازنده و هم برای شنونده آن ها حرام است، مالی که خواننده یا نوازنده از این راه به دست آورده مال سحت و حرام و دهنده آن مال نیز مرتکب گناه زشتی شده است و کسی که از این گناهان پرهیز کند در آخرت به نعمت های بهتری می رسد.
خدایا در دنیا توفیق ترک گناه به ویژه ترک غناء و موسیقی به ما عنایت بفرما و در آخرت از نعمت هایی که برای پرهیز کنندگان از غناء و موسیقی آماده کرده ای عطا بفرما.
آمین یا رب العالمین
1- ابواب ما یکتسب به باب 19 ح34 (31951) ، جامع الاحادیث شیعه ج22 ص 236
20
منابع و مآخذ
1- رجب نژاد ، م ، نگرشی به مبانی فقهی موسیقی ، نشر عابد 1379 تهران
2- نوری ، م.ا ، موسیقی و غنا از دیدگاه اسلام ، نشر بوستان کتاب، 1385 قم
3- مختاری، ر - صادقی ، م ، غنا و موسیقی ، جلد 3 ، انتشارات تبلیغات اسلامی حوزه علمیه، 1377 قم
4- قرآن کریم
5- حر عاملی ، شیخ محمد حسن ، وسائل الشیعه
6- مجلسی ، محمد باقر ، بحارالانوار
7- طبرسی ، فضل بن حسن ، جوامع الجامع ، التفسیر
8- البستانی ، فواد ، م.ت بندرگی ، محمد ، المنجد
9- طباطبایی ، محمد حسین ، تفسیر المیزان
10 - مکارم شیرازی ، ناصر ، تفسیر نمونه
11- شیخ صدوق ، خصال
12- شیخ مفید ، ارشاد
13- دهخدا ، علی اکبر ، لغتنامه
14- علی بن ابراهیم قمی ، تفسیر
15- لاهیجی ، تفسیر شریف
16 - جامع الاحادیث الشیعه، فروع کافی، مجمع البیان، لئالی الاخبار، ابواب ما یکتسب، کنزالعمال، شرایع الاسلام، مصباح المنیر، مسالک الافهام، نورالثقلین، کفایة الاحکام مرحوم محقق سبزواری، قوائد الاحکام مرحوم علامه، الکشاف، التبیان، الجدید فی تفسیر القرآن، مفردات راغب تفسیر نمونه، روح المعانی، الدور المنصور